مصطفی انصافی- وقتی خبر مرگ خسرو شکیبایی مثل پتک دکتر سماواتی در هامون بر سرت فرود می آید و نمی توانی جاخالی بدهی? صبر می کنی شاید خواب دیده باشی اما نه? خواب نیست. بغض راه نفست را می بندد. اما این بغض از آن ها نیست که بروی سراغ فیلم و کتاب? بهش کمتر فکر کنی تا یادت برود. حالا این که چه طور از دست بغضت فرار کنی خودش مساله ای است. این جور مواقع هر کس تریبونی داشته باشد قلم برمی دارد? نامه می نویسد? درد دل می کند? تسلیت می گوید تا بالاخره یک جوری بغضش را خالی کند. برمی گردی و پشت سرت را نگاه می کنی? می بینی چه قدر خاطره داری با او...
ادامه را در سینمای ما بخوانید.