دوستان گرامی توضیحی درارتباط با آخرین تصویر : که گویا فردی که درمنطقه جلیله امارات ازدرون غاری صداهائی عجیب میشنود وی همراه با دوربینش به غار میرود دوستانش که از غیبت طولانیش نگران میشوند در جستجوئی اورا درهمان غار درحالیکه فوت شده بود میابند ولذا بعداز چاپ فیلم دوربینش این عکس آشکار میشود این عکس وخبر آن در رسانه ها وحتا در تلویزیون امارت و با تائید معتمدینشان به اطلاع عموم میرسد ...عکس وخبر مستنداست ..........
واما اطلاعاتی مربوط به جن
جن یکی از مخلوقاتیست که در ادیان بویژه در دین اسلام کرارا از آن یاد شده البته از نظر علمی ثابت شده است که موجوداتی وجود دارند که از دیده گان ما مخفی هستند وبعضا کسانی هستند که میتوانند آنها را ببینند ...
از بعد علمی کتمانی براین واقعیت نیست که موجودات ویا اجسامی نیز که ارتعاشات وفرکانسانهاوبطور کلی مختصات موجی آنها درحد بالای هستند از دید ما خارجند که دراین خصوص مطالبی در پست های قبلی ودر وب گذشته اسپریتس آورده ام ...
از نظر شخصی.... باید عرض کنم که من با اشخاصی مرتبط بوده ام که مدعی دیدن اجنه بوده اند وحتا در مواقعی حضورابا افرادی بوده ام که جن را البته بطور اتفاقی وناگهانی مشاهده نموده اند که یک مورد آنرارا که صددرصد اعتمادی محکم به گفتار ش داشتم ودارم تائید میکنم که جن را دید وبسیار از دیدن آن وحشت نمود.
همه جریان بدون مقدمه از وقتی شروع شد که پدر روحانی پاول رابرتز در حال ایراد موعظه صبحگاهی اش در روز شنبه بیستم زانویه 1963 بود یک خانم خانه دار و جوان بنام " ایونالو " ناگهان به پا خواست و فریاد زد که می تواند مسیح را ببیند او مویه میکرد او اینجاست او اینجاست حضاریکه یکه خورده بودند نگاهشان را به سوی نقطه ای بر روی دیوار کلیسا که تازه رنگ شده بود و ان زن به انجا اشاره می کرد معطوف کردند متاسفانه باید گفت چیز غیر عادی ندیدند ولی خانم لو اصرار میکرد که می توانست صورت مسیح و در کنارش صورت کس دیگری که نمی شناسند را ببیند همچنین او از اینکه باقی حضار قادر به دیدن ان نبودند اظهار شگفتی می کرد شایعه این حادثه عجیب سریعا در "ناسائو" پراکنده شد و پدر روحانی رابرتز کلیسای خود را برای موعظه بعد از ظهر مملو از جمعیت یافت همچنین وی بدین نکته پی برد که خانم لو دیگر در ادعایش مبنی بر دیدن صورتها تنها نیست اغلب حضار پافشاری می کردند که انها هم بوضوح سه چهره را تشخیص می دهند که تصویر متمایز تر متعلق به عیسی مسیح می باشد . لوتر اوانز که نمایندگی روزنامه شیکاگو دیلی نیوز را داشت به کلیسا شتافت واظهار داشت که او هم بوضوح طرح سه چهره را در روی دیوار می بینند یکی از انها متعلق به بودا است که بگفته وی از تصویر مسیح کمتر متمایز بود وقتی که اوانر به کنار دیوار رفت تصاویر ناپدید شدند ولی وقتی دوباره عرض اتاق را پیمود و فاصله گرفت انها بوضوح قابل تشخیص بودند نقاشانی که اخیرا کلیسا را تجدید دکوراسین مورد سوال قرار گرفتند ولی انها نیز قادر به روشن کردن معما نبودند هیچیک از انها به معنای واقعی کلمه هنرمند نبودند انها فقط رنگ را با استفاده از غلتکهایی که اکنون برای همه اشنا است به دیوار کشیده بودند .
ماه اوت سال 1971 دو تصویر بر کف اشپزخانه ای در روستای بلز واقع در "کاتاجنا" در اسپانیا بخودی خود و به نحو عجیبی ظاهر شد تلاش دانشمندان در ان عصر کاملا بیفایده بود و علی رغم تلاش فراوان به هیچ نتیجه قانع کننده ای نرسیدند تا اینکه طبق دستور مقامات دولتی ان قسمت از اشپزخانه مورد حفاری قرار گرفت و در عمق پنج فوتی حفاری به قبرستانی دستجمعی رسیدند ایا ان تصاویر متعلق به مردگان یا ارواح بود.؟
در صبح 25 اکتبر سال 1593 در میدان روبروی کاخ سلطنتی واقع در شهر مکزیکوسیتی پایتخت مکزیک نگهبانان در حال تعویض کشیک بودند . در زیر افتاب درخشان یکی از این سربازان در میان بقیه نمایان تر بود و تعجبی هم نداشت . چون او جامه مخصوصی که جلوه و شکوه خاصی داشته و کاملا با دیگران فرق داشته بر تن کرده بود, حتی تفنگ وی نیز از مدل متفاوتی بود و کاملا واضع بود که خودش هم گیج شده است. وقتی او را برای بازجوئی به مقامات محلی بردند, چنین اظهار داشت : اسم من " گیل پرز " است این که چرا اینجا کشیک ایستاده ام بخاطر این است که بمن دستور داده شده است . همین امروز صبح من به عنوان محافظ اسب سوار درب کاخ فرمانداری " مانیل " تعیین شدم . من اکنون بخوبی میدانم که اینجا کاخ فرمانداری نبوده و من در مانیل نیستم, چرا و چگونه به اینجا امده ام, خودم هم نمیدانم!! ولی خوب اینجا هستم و اینجا هم خوب یک قصر است . پس وظیفه ام را مطابق دستور انجام میدهم .! او در خاتمه افزود : دیشب سر فرماندار " فیلیپین " یعنی اعلیحضرت " دون گومز پرز داسماریناس " با تبر مورد حمله قرار گرفت و بر اثر این ضربه جان سپرد . به ان سرباز خاطر نشان شد که او اینک در مکزیکوسیتی که هزاران مایل دورتر از مانیل است, بوده و سخنان وی قابل باور نمی باشد . او توسط شخص فرماندار کل و مشاورش مورد بازجویی قرار گرفت . انها هم مثل ان سرباز گیج و سر درگم بودند . در نهایت توسط کلیسا مورد مواخذه قرار گرفت و به زندان افکنده شد و معمایی برای همه اشخاص که با ان سروکار داشتند, لاینحل باقی ماند . ایا او واقعا از مانیل تا مکزیکوسیتی را یکشبه منتقل شده بود.؟ امری که در سال 1593 محال مینمود . ایا او یک جنایتکار فراری بود یا یک دیوانه... و یا فقط یک دروغگوی فطری.؟ مدت دو ماه گیل پرز در یک زندان محبوس بود تا اینکه یک کشتی از فیلیپین از راه رسید و خبر قتل فرماندار "داسمار یناس " که در " مولوکاس " کشته شده بود را با خود اورد . طی اخرین تحقیقاتی که بعمل امد مشخص شد درست یکروز قبل از دستگیری گیل پرز در مکزیکوسیتی , او در مانیل بوده و همانطور که خودش عنوان داشته یکی از نگهبانان محافظ جلوی کاخ فرمانداری بوده است . مقامات که قادر به توضیح اینکه چه بر سر این مرد بیچاره امده بود با دقت به ثبت جزئیات ان حادثه پرداختند و او را به مانیل عودت دادند . این اولین حادثه ثبت شده از این پدیده عجیب است که " چارلز فورت " انها را جمع اوری کرده است .