شبی از شبها ، مردی خواب عجیبی دید . او دید که در عالم رویا پا به پای خداوند روی ماسه ها ی ساحل قدم می زند و در همان حال ، در آسمان بالای سرش ، خاطرات دوران زندگیش به صورت فیلمی در حال نمایش است .
او که محو تماشای زندگیش بود ، ناگهان متوجه شد که گاهی فقط جای پای یک نفر روی شنها دیده می شود و آن هم وقت هایی است که او دوران پر درد و رنج زندگیش را طی می کرده است .
بنابراین با ناراحتی به خدا که در کنارش ااه می رفت رو کرد و گفت : پروردگارا... تو فرموده بودی که اگر کسی به تو روی آورد و تو را دوست بدارد ، در تمام مسیر زندگی کنارش خواهی بود و او را محافظت خواهی کرد ، پس چرا در سخت ترین لحظات زندگی ام فقط جای ای یک نفر وجود دارد ؟ چرا مرا در لحظاتی که به تو سخت نیاز داشتم ، تنها گذاشتی؟
خداوند لبندی زد و گفت : بنده ی عزیزم ، من تو را دوست دارم و هرگز تنهایت نگذاشته ام . زمانهایی که در رنج و سختی بودی ، من تو را روی دستانم بلند کرده بودم تا به سلامت از موانع و مشکلات عبور کنی ....
- [ ]دستهایم خالی است .آنها را به سوی تو می آورم.
هرچه داشتم از لای انگشتهایم ریخته است .
تو کمی از خودت را توی دستهای من میریزی
خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری
لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانی،زندگی های اداری
حمام گرم و لذت بخش، تمام تنشهای روزانه را از عضلاتتان دور میکند و شما را آمادة خوابی خوش و راحت میسازد.
2- در حالی که خواندن کتاب، راه بسیار خوبی برای خوابیدن است، بیشتر وقتها تماشای تلویزیون اثر عکس دارد.
عجایب هفتگانه
این هفت بنای باستانی از آن جهت برای مردم بسیار عجیب به نظر می رسند که انسانهای قدیم آنهارا با کمک ابزارهای بسیار ابتدایی بنا نهاده اند وکاری ما فوق دانش روزگار خود انجام داده اند.