ویرانه شد شلدان مانده پاره خشت از هر عمارتی شده پیدا مکان زشت
پیران ده یکی ز پس دیگری فنا رفتند منزلی که بود شهر سرنوشت
فرزند زادگان محل رفتند از وطن آنجا که شهر باشد و گویا چون بهشت
لیکن خوشا دهم که بود سرفراز عمر هستند اندکی به میانش به کار کشت
خوش باش با شلدان ای مهرگان کاین ده به خرمی گرود با تو چون بهشت
مهرگان (مهر86)