نگوییم تصادف !
(بهرنگ طاهری)
همه تلاش ما برای ساختن فردایی است که در آن، هر انسانی احساس مسئولیت کند. زمانی که بتوانیم انسانهایی مسئول بسازیم آنگاه شانسی برای موفقیت خواهیم داشت.
(راهیت بالوجا، تلاشگر ایمنی راهها در هند)
1- 1- در ساعات اولیه یک صبح تابستانی، اتوبوسی حامل 40 مسافر از تبریز به سمت اهر در حال حرکت است. راننده اتوبوس کمی احساس خوابآلودگی میکند. برای رفع خوابآلودگی، چاره کار را در آن میبیند که فرمان اتوبوس را به دوست خود که در میان مسافران است بسپارد تا خود کمی استراحت کند. این شخص فاقد گواهینامه پایه یک است. او که هیچگونه تسلطی به وسیله نقلیه سنگین ندارد، ناگهان بر روی خط ممتد تصمیم به سبقت از اتوبوسی که در جلو او حرکت میکند میگیرد. اما در لحظه آغاز سبقت، به پشت اتوبوس برخورد کرده، به سمت چپ جاده منحرف شده و با کمپرسی که در لاین مقابل در حال حرکت است برخورد میکند. راننده کمپرسی، راننده اتوبوس و دوستش و 10 نفر از مسافران اتوبوس کشته و 15 نفر مجروح میشوند.
2- 2- در کیلومتر 10 محور گناباد – تربت حیدریه، راننده یک کامیون کمپرسی به 500 متری پاسگاه پلیس میرسد. او قبلاً طبق یک رویه همیشگی، پیش از آن که به این محدوده برسد وارد جادهای فرعی میشد تا به دلیل بارگیری غیرمجاز و بیش از ظرفیت، پاسگاه را دور بزند. اما آن شب بهدلیل تاریکی هوا، جاده را تشخیص نداد و از آن عبور کرد؛ اما پیش از آنکه به پاسگاه برسد متوجه شد و برای جبران اشتباه (به زعم خود)، تصمیمی عجیب گرفت. ابتدا چراغهای کامیون را خاموش کرد تا پلیس او را نبیند، سپس دنده عقب گرفت و به سمت جاده فرعی حرکت کرد. راننده اتوبوسی که در پی میآمد، نتوانست کمپرسی با چراغ خاموش را تشخیص دهد، پس با شدت با آن برخورد کرد. سمت راست اتوبوس متلاشی شد، دو نفر در دم جان سپردند و 7 نفر در راه انتقال به بیمارستان و نیز در بیمارستان جان خود را از دست دادند. راننده کامیون از صحنه گریخت، اما بعداً دستگیر شد.
3- 3- در ساعت 8 صبح دومین روز از فصل بهار، یک دستگاه کامیون کمپرسی در مقابل مسجدی در شهرستان دزفول توقف میکند. مسئولان مسجد قصد اعزام 60 نفر از نوجوانان قاری قرآن را به یک اردوی فرهنگی تفریحی دارند و وسیلهای بهتر از یک کامیون بنز کمپرسی نیافتهاند ! بعضی از والدین با دیدن این وسیله نقلیه دچار تردید میشوند اما در نهایت، تمامی دانشآموزان سوار شده و کامیون، سفر مرگ را آغاز میکند. در میانه سفر و در سر یک پیچ، ناگهان تعادل کامیون به هم میخورد. 27 دانش آموز در دم کشته میشوند. 90 دقیقه بعد ماموران امدادی میرسند. تعداد کشته شدگان به 33 نفر میرسد.
در فرهنگ عمومی و حتی متون تخصصی، این 3 رویداد را تصادف مینامند. تصادف در باور عمومی به رویدادی اطلاق میشود که خارج از حوزه اراده و اختیار شخص است؛ رویدادی که قابل پیشبینی نیست. اما در خصوص 3 رویدادی که شرح آن رفت، کدام یک واجد ویژگی غیرارادی و غیرقابل پیشبینی بودند؟ سپردن کنترل اتوبوس حامل تعداد زیادی مسافر به راننده غیرحرفهای و فاقد گواهینامه تخصصی، دنده عقب گرفتن با چراغ خاموش در جادهای پرتردد در هنگام شب و یا سوار کردن 60 دانش آموز در یک کامیون کمپرسی، کدام یک مصداق غیرارادی و غیرقابل پیشبینیاند؟ نه تنها این 3 حادثه بلکه غالب حوادث رانندگی فاقد این دو ویژگیاند؛ سهل است که عمده این حوادث را میتوان از قبل پیشبینی کرد و مانع از رخداد آنها شد.
بقیه مطلب را در صورت تمایل، در قسمت صفحات وبلاگ (ستون سمت چپ صفحه مطالعه کنید.)