به نام نقاش پر پروانه ها
سلام دارم خدمت همه شما عزیزان. مدت طولانی نبودم که شاید در افکار برخی
از دوستان هم علت کمرنگ بودن من معمایی شده باشد. در ابتدا لازم به ذکر است که بنده حقیر در مقابل شما اساتید گرامی نقطه ای بیش نیستم و دانسته های من در قبال
علم شما به مانند ذره شن در یک بیابان پهناور باشد. عزیزان ؛ تا چندی پیش که میشنیدم هر آن کس که بار علم و دانش فراوان دارد ؛ به همان میزان نیز بار رنج و عذابش هم بیشتر میشود. چرا که ما انسانها مادامی که از فلسفه، علمی بی اطلاع هستیم ؛ پس (الف بای ) آن را نیز نمی دانیم و جبر وهندسه موجود در آن را هم نمیدانیم . واین به معنای این باشد که مشکلات آن نیز، بر عهده ما نمیباشد.
حال قدم بر دنیای ناشناخته ای که مقصود آن ؛گشودن درهای بسته اش میباشد دردها و رنجهای ان را نیز میبایست به جان بخریم.
و در کل منظور من از این مطب ؛ این نیست که من به مرحله بالاتری از دانش خود ارتقاء یافته باشم. شاید عکس آن باشد که از روی درماندگی و ناتوان شدن در تطبیق بین دو عالم مجزاء به این عجز رسیده باشم.
در برخی نوشته های پیشین خود ؛اشاره ای به عالم متافیزیک و ورود به آن را داشتم. ولی چون عالم فیزیکی و متافیزیکی دو عالم کاملا مجزاء که هیچ کدام از قوانین با یکدیگر هم سو نیستند لزا در درک هر یک از آنها در عالم دیگر نیز حالت ابهام و غیر قابل درکی وجود میاید. من در این اواخر با وجود علاقه بی اندازه به جهان ماوراءبه
این نکته رسیدم که ما چرا در عالم فیزیکی باید بمانیم و از عالم های دیگر که شاید در روزگارانی قبل از این زندگی که آنجا بسر داشتیم اینک چیزی به یاد نمیآوریم.علت در چیست؟ و چون علم من در این باره بسیار اندک و ناچیز میباشد به این نتیجه رسیدم که سری در این مرحله وجود دارئ و آن این است که ؛انسانها باید این چند صباح را در عالم فیزیکی به مسایل و حقایق این مرحله بپردازند.در غیر آن چه لزومی بر بودن یک دوره بسیار کوتاه خود ؛در این قسمت از هستی وجود دارد؟من به نوبه خود چون به دفعات عالم متافیزیک را تجربه کردم هیچ وجه تشابه ای نیافتم و دانسته های من بر رنج و پریشانی من نیز افزود.قوانین هر کدام در همان عالم میتوان پیاده کرد و این خود عذابی دردآور مسباشد و میخواهم مسایلی که به دنیای دیگر ارتباط پیدا میکند را فقط به میزان بالا بردن آگاهی ذهنی بدانم نه به جهت آگاهی های کاربردی.چرا که کاربردها در عالم های دیگر نه تنها به کار نمیایند بلکه مشکل ساز نیز میگردنند. پس از این میخواهم طوری عمل کنم که عالمدر بر گیرنده من میخواهدو خواستن من نیز باعث رنج و عذاباطرافیان خود نگردد.اینک مقداری شاید ازوضعیت دو گانگی من بهخبر شده باشید.و شاید خود شما جلو تر اراین ؛ به این حالت رسیده باشید.باتشکر از تمام شما عزیزان. سیاوش ملکی.