امام عصر توی ناحیهی مقدسه با «رضیع الصغیر»1 سلامش دادهاند. اسمش «عبدالله» است. اسمی که کنیهی امام را مصداق داده بود؛ «اباعبدالله». امام اما چون اسم علی را دوست میداشتند با «علیکوچکتر» صدایش میکردند. آن بار آخر هم که برای وداع آمدند گفتهاند «فرزند کوچکم»2 را بدهید که با او خداحافظی کنم. جملاتی که از زیارت منسوب به ناحیهی مقدسه به او اختصاص داده شده، این است؛ «سلام بر عبدالله پسر حسین، کودک شیرخوار تیرخوردهی به زمین افتادهی به خون غلتیده که خونش به آسمان بالا رفت و در آغوش پدرش به وسیلهی تیر ذبح شد. خداوند تیرانداز و پژمردهکنندهاش «حرملة بن کاهل اسدی» را لعنت کند»3. دل آدم را خون میکند این عبارتهای مکشوف. آخرش به خصوص، که گفته؛ حرمله، «پژمرده»اش کرد. روضهی مفصلی میشود برای خودش.
1. شیرخوارهی کوچک
2. ولدی الصغیر
3. السلام علی عبدالله ابن الحسین، الطفل الرضیع، المرمی الصریع، المتشحط دما، المصعد دمه فی السماء، المذبوح بالسهم فی حجر أبیه، لعن الله رامیه حرملة بن کاهل الاسدی وذویه