اولِ حرکتش، گفته بود هر کس میخواهد «مهجه»اش را در راه ما ببخشد و فدا کند، با ما بیاید1. «مهجه» یعنی خونِ قلب. خونِ دل. لابد کنایه از عمق همراهی و وفاداری است. بعضیها قیام کردند و همراهش شدند. خون دلشان را ریختند به پای او. بعدترش توی زیارت عاشورا به آن صحابهی رویایی با «الذین بذلوا مهجهم دون الحسین» اشاره میکنیم. دعا میکنیم خدا قدمهای ما را هم مثل آنها ثابت و صادق قرار بدهد2. از خود حضرت حسین هم توی زیارت اربعین با همین لفظ یاد میکنیم ؛ «بذل مهجته فیک». همآن حسین که خون قلبش را در راه تو فدا کرد.
آسان نیست. نمیشود همراهیات سطحی و شعاری باشد. باید خونت را بگذاری وسط. خون دلت را... و همهی سختی کربلا شاید به هماین باشد.
1. من کان باذلاً فینا مهجته ... فلیرحل معنا : بخشی از حطبه حضرت وقت خروج از مکه.
2. و ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین