آی سان نوروزی: سال گذشته و چندی پس از
اجرای موفق سمفونی عشق و ایثار توسط سید
مهدی شجاعی ولوئیس چکناواریان ظاهراً ایده اجرای
یک سمفونی متفاوت تر از سوی «مجید انتظامی» به
وزارت ارشاد ارایه می شود. طرح انتظامی برای شروع تمرین و آماده کردن کار با
همکاری حسین پارسایی (رئیس مرکز هنرهای نمایشی) به مرحله اجرا نزدیک می
شود و حاصل آن سمفونی «این فصل را با من بخوان» است که از سی ام شهریور تا
هشتم مهر در تالار وحدت اجرا می شود.اما امسال و همزمان با هفته گرامیداشت
دفاع مقدس پارسایی و انتظامی یک بار دیگر این سمفونی را برای اجرا آماده کرده و
در حال حاضر در تالار وحدت درحال اجرا دارند.
براساس طرح «مجید انتظامی»، اجرای این سمفونی شامل 5 قطعه است که هر یک
از آنها توسط تم موضوعی و موسیقی 5 فیلم مطرح و شناخته شده حوزه مقاومت و
دفاع مقدس به اجرا در می آید.
حسین پارسایی نیز در مقام کارگردان نمایشی این اجرا تکه ها و فصول نمایشی را
براساس تم و ایده تماتیک فیلمها و هماهنگ با موسیقی مورد پرداخت قرار داده
است.
هر فصل از نمایش، با ورود یک بازیگر (مهتاب نصیرپور) که از شخصیتهای اصلی فیلم
است شروع می شود. این بازیگر بخشی از تم و موضوع فیلم را با تماشاگر در میان
می گذارد و قطعه ترکیبی موسیقی - نمایشی با همراهی حرکات نمایشی و
موسیقی فیلم آغاز می شود.
نخستین قطعه اجرا مربوط به فیلم «روز واقعه» است که با این عبارت از طرف بازیگر
(راحله) آغاز می شود:
«کیست یاری دهنده ای که مرا یاری کند؟»
به نمایش در می آید. موسیقی آشنای فیلم، بهره گیری از موضوع و تم داستانی و
همراهی حرکات نمایشی با آن مهمترین عناصری هستند که در این قطعه و قطعات
دیگر می توان به آنها اشاره کرد.قطعه دوم مربوط به فیلم سرزمین خورشید است که
آغاز جنگ تحمیلی را تا مبارزه و دفاع و پیروزی و آزادسازی خرمشهر روایت می کند.
در واقع هر قطعه نمایشی در این سمفونی، فشرده ای از داستان و موضوع فیلم
است که به صورت ترکیبی توسط موسیقی و فرم به اجرا گذاشته می شود.
هر قطعه از اجرا به دنبال قطعه قبلی و با رعایت و پرداخت اشتراکات مفهومی مورد
استفاده قرار می گیرد و این از محاسن کار انتظامی و پارسایی در همکاری مشترک
هنری شان است. به عنوان مثال راحله بلافاصله و با منطقی که اجرا ایجاد کرده
است با زن سرزمین خورشید جایگزین می شود و پرچم «هل من ناصر ینصرنی» از
قطعه اول با پرچم سه رنگ و «ا...» در قطعه دوم جایگزین می گردد.
ویژگی دیگر این سمفونی توالی و پیوستگی وقایع براساس موقعیت زمانی و
اجتماعی آن است. در قطعه اول قیام و مقاومت تاریخی، در قطعه دوم شروع جنگ
تحمیلی و در قطعه سوم که فشرده ای از فیلم «از کرخه تا راین» است مشکلات
مجروحان و جانبازان دوران جنگ به تماشای مخاطبان گذاشته می شود. قطعه سوم
هم با ورود لیلا و بیان این جملات شروع می شود:
لیلا: 13 سال پیش وقتی 13 سالش بود بغلش کردم...
و بعد از خروج لیلا و بیان موضوع داستان، باز هم موسیقی و نمایش، کلیتی از مفهوم
ارایه شده در فیلم را به اجرا در می آورند.
قطعه بعدی «بوی پیراهن یوسف» است که با ورود شیرین و تعریف روایت، داستان او
با این عبارات آغاز می شود:
شیرین: به میدون آزادی که رسیدیم، راننده تاکسی گفت می خوای دورش بچرخم؟!
در ادامه، پیوستگی موضوعی و زمانی حوادث و رویدادهای اجرا و پس از پرداختن به
موضوع مجروحان جنگ در این قطعه از سمفونی آزادی، اسرای جنگی و بازگشتن
بعضی و بازنگشتن برخی دیگر به نمایش در می آید.
قطعه بعدی، «آژانس شیشه ای» روایت بازماندگان جنگ تحمیلی و نقش و جایگاه
حضور آنها در جامعه است. این قطعه با حضور همسر عباس شروع می شود. فاطمه:
فاطمه! فاطمه عزیزم، با تو حرف بزنم بهتره ...
پارسایی و انتظامی تا این لحظه 5 قطعه شناخته شده و آشنا را برای تماشاگران به
اجرا در می آورند. زیبایی و تأثیر حماسی موسیقی در کنار ایجاز و زیبایی در پرداخت
فشرده داستان فیلمها به وسیله حرکات نمایشی، مهمترین ویژگی ای است که
اجرای سمفونی «این فصل را...» برای تماشاگر جذاب و دیدنی ساخته است. اما
جدا از همه تأثیراتی که مفاهیم و جنبه های هنری و زیبا شناختی اجرا بر تماشاگر
دارند، اجرای سمفونی همواره سعی دارد تا تماشاگر را به عنوان عضوی از گروه
اجرایی وارد کار کرده و با خود درگیر سازد. آخرین قطعه اجرا - قطعه سمفونی ایثار -
که باز هم ساخته مجید انتظامی است، اوج این همراهی و درگیری مخاطب با
اجراست.
در ابتدای این قطعه، بازیگر نمایش با پرسش از مخاطبان، آنها را وادار به ورود به فضای
اجرا می سازد. بدین ترتیب حس ورود به اجرا تماشاگری را که از ابتدا تاکنون
بیشترین ارتباط را با آن برقرار کرده، به گونه ای بالقوه و اکتیو در جریان موضوع و رویداد
قرار می دهد.موسیقی «این فصل را با من بخوان» با رهبری «مجید انتظامی» شاید
یکی از بزرگترین عواملی باشد که تماشاگر و مخاطب، سمفونی را با احساس رضایت
از تالار بزرگ وحدت بدرقه می کند اما نباید بخشهای بسیار زیبای نمایشی حسین
پارسایی را هم در همراهی با قدرت این موسیقی مورد چشمپوشی قرار داد.
پرداخت زیبای اسارت زنان کربلا با حرکات مفهومی «روز واقعه»، آماده سازی جوانان
برای دفاع از میهن در «سرزمین خورشید»، داستان زیبای فرشته ها و یادگارهایی
که بر روی بدن جانبازان گذاشته اند در «از کرخه تا راین»، صحنه زیبای قابهای خالی
در دست خانواده های منتظر اسراء و آزادگان در «بوی پیراهن یوسف»، و نگاههای
جمعی جامعه به حضور تنهای عباس در «آژانس شیشه ای»؛ بخشها و فصلهایی
است که تصاویری به یاد ماندنی و تأثیرگذار را در ذهن تماشاگر به ثبت می رسانند و
مسلماً هیچ گاه فراموش نخواهند شد
صفحـه اول سایـت
تحقیق هــای قابل ویــرایش
پاورپوینت هـای آموزشـی و درسی
طرح درس هـای برتر معلمان
نظرات و پیشنهادات