لیک ویو تراس / Lakeview Terrace
کارگردان: نیل لابیوت. فیلمنامه: دیوید لافری، هاوارد کوردر بر
اساس داستانی از دیوید لافری. موسیقی: جف دانا، مایکل دانا. مدیر فیلمبرداری:
روجیه استافرز. تدوین: جوئل پلاتچ. طراح صحنه: برتون جونز. بازیگران: ساموئل ال.
جکسون[ایبل ترنر]، پاتریک ویلسون[کریس متسون]، کری واشنگتن[لیزا متسون]، ران
گلس[هارولد پریو]، جاستین چمبرز[دانی ایتن]، جی هرناندز[خاویر ویلارئال]، رجینا
نهی[سلیا ترنر]، جیشون فیشر[مارکوس ترنر]، کیت لونکر[کلارنس دارلینگتون]، کالیب
پینکت[دیمون ریچاردز]، خوان دیاز[استیل]. 110 دقیقه. محصول 2008 آمریکا.
کریس و لیزا متسون زوج جوان به خانه تازه خود اثاث کشی می کنند.
جایی که به نظر می رسد خانه رویایی آنهاست. ولی ورود این زوج-یکی سیاه پوست و
دیگری سفیدپوست-سبب خشم همسایه پوست شان ایبل ترنر می شود که با دختر نوجوان و
پسر کوچکش زندگی می کند. ایبل افسر پلیس است و زوج جوان ابتدا رفتارهای مداخله
جویانه او را حمل بر اقدامات قانون دوستانه اش برای برقراری آرامش در محله ارزیابی
می کنند. اما خیلی زود می فهمند که این سگ نگهبان کاری غیر از گرفتن پاچه خودی و
غیر خودی ندارد. خواهش ها و سپس اخطارهای کریس مبنی بر ملاحظه او و همسرش تنها به
خشمگین تر شدن ایبل می انجامد. تا اینکه حادثه ای در محل کار باعث معلق شدن ایبل پس
از 28 سال خدمت در اداره پلیس می شود. چیزی که زمینه ساز آغاز توفانی میان دو
همسایه می شود. در حالی که شعله های آتش نیز به سوی محله در حال پیشروی است...
چرا باید دید؟
نیل لابیوت(یا لابوت) با فیلم اولش در جمع مردان توانست ستاره
جشنواره سندنس شود و بدرخشد. اما فیلم چهارمش پرستار بتی بود که او را محبوب
منتقدان و تماشاگران کرد. اولین قله رفیع کارنامه اش که متاسفانه با فیلم های قابلی
دنبال نشد و بین خودمان بماند کم کم داشتم نا امید می شدم و به این نتیجه می رسیدم
که او نیز جزو کارگردان های تک فیلمی است. بازسازی افتضاحش از فیلم کلاسیکی چون
مرد حصیری فقط باعث نامزدی اش در مراسم تمشک طلایی نشد، دیگر همه از او رو
برگرداندند، اما بگذارید بگویم ظاهرا وقفه دو ساله میان آن فیلم و لیک ویو تراس
باعث بروز اتفاق هایی شده و لابوت عزیز در حال بازگشت به فرم است. این شاید برای
لابوت 48 ساله اندکی دیر باشد، اما جای امیدواری و خوشحالی دارد.
راستی اسم رادنی کینگ را به یاد دارید؟ همان جوان سیاه پوستی که
کتک زدنش توسط پلیس لس آنجلس باعث بروز شورش های خیابانی گسترده شد. خوب، اسم فیلم
از محله ای گرفته شده که جناب شان در آنجا کتک را میل فرمودند و جمله معروف شان:
Can"t we all just get along? هم در فیلم به کار گرفته شده است.
آخرین کار لابیوت مطالعه ای درباره نژادپرستی در کشوری است که
باید بهشت مهاجران و غریبه های رنگ و ارنگ باشد که هرگز نبوده است. آن روی سکه
رویای آمریکایی و بگذارید دقیقتر بگوییم خود کابوس آمریکایی است که چهره های مختلف
نژادپرستی را به نمایش می گذارد. اینکه چطور یک ازدواج میان نژادی سبب بروز خشم یک
افسر سیاه پوست پلیس شده و انواع راه های هتک حرز و حرمت را روی جوان سفیدپوست
مودب(که اتفاقاً با یکی از هم نژادهای وی ازدواج کرده و به سنت همه سیاه ها او را
برادر خطاب می کند) امتحان می کند شاید برای بیینده خو کرده به فیلم هایی که
اتفاقاً خود سفیدها از بی عدالتی هایی که در حق سیاهان روا داشته اند، ساخته اند
آشوبنده باشد. که اگر هدف لابیوت همین باشد، باید گفت به آن نائل شده است.
فیلم او نمایش قدم به قدم تجاوز یک انسان به حریم شخصی همسایه
خویش است. حکایتی که می شود آن را به نسل ها و کشورها و همه دنیا تعمیم داد. اینکه
چگونه ناهمخوانی معیارهای اخلاقی یکی با دیگری سبب و زمینه ساز تجاوز می شود. کشتن
را مجاز می کند و چه بد اگر این متجاوز از مصونیت قانون هم برخودار باشد. چیزی که
متاسفانه آن هم برای همه ما پدیده آشنایی است. اینکه چطور ایبل و ایبل ها از لباس
خود سواستفاده می کند، و در لوای قانون آنچه بر دیگری روا می دارند جز بی عدالتی
نام دیگری ندارد.
تنها نقطه ضعف فیلم پایان باسمه ای و هالیوودی آن است که برای
کشاندن تماشاگر به سالن ها و از همه مهم تر ترغیب تهیه کننده ها گریزناپذیر بوده و
باعث شده منتقدان هم در ستایش از فیلم جانب اعتدال و احتیاط را نگه دارند. می شود
انشای 22 میلیون دلاری لابیوت را که با دریافت 39 میلیون دلار از گیشه نمره قبولی
دریافت کرده، مقدمه بازگشت کارگردانش به روزهای خوش پرستار بتی دانست و با آروزی
فیلم خوب بعدی با خیال راحت همین یکی را تماشا کرد. بازی های جکسون و ویلسون از
نقاط قوت فیلم هستند!
ژانر: درام، مهیج