قاتل الفبایی / The Alphabet
Killer
کارگردان: راب اشمیت. فیلمنامه: تام مالوی. موسیقی: اریک
پرلموتر. مدیر فیلمبرداری: جو د سالوو. تدوین: فرانک رینولدز. طراح صحنه: آلیسیا
کیون. بازیگران: الیزا دوشکو[مگان پیج]، کری الووس[کنت شاین]، تیموتی هاتن[ریچارد
لدج]، تام مالوی[استیون هارپر]، مایکل آیرونساید[ناتان نارکوس]، کارل لامبلی[دکتر
الیس پارکز]، بیل مازلی[کارل تانر]. 100 دقیقه. محصول 2008 آمریکا.
نیویورک. مگان پیج افسر پلیس که در منطقه روچستر خدمت می کند،
مامور تحقیق درباره کشته شدن دختری جوان به نام کارلا کاستیلو می شود. جسد کارلا
که در نزدیکی شهرک چرچویل یافته شده، با موهای گربه پوشیده شده است. مگان بر خلاف
نظر همکارش کنت استیل عقیده دارد که این قتل کار یک قاتل سریالی است. مگان که سخت
شیفه کار خود و این پرونده شده، به زودی شروع به دیدن روح مقتول کرده و مبتلا به
شیزوفرنی می شود. ناتوانی اش در یافتن قاتل سبب می شود تا دست به خودکشی زده و در
اسایشگاه بستری شود. اقدام وی برای فرار از آنجا و دست زدن به اقداماتی دیوانه وار
باعث می شود تا کارش را نیز از دست بدهد و به رتبه ای پایین تر تنزل کند. شرکت در
جلسات گروه درمانی دکتر ریچارد لدج به وی کمک می کند تا تعادلش را اندکی باز یابد،
تا اینکه جنایتی مشابه رخ می دهد و یکی از همکاران وی مسئولیت تحقیقات را بر عهده
می گیرد. مگان از کنت که اینک به پست بالاتری دست یافته، می خواهد تا در پرونده
قتل وندی والش در کنار مسئول تحقیقات باشد. تقاضای وی به صورت مشروط پذیرفته می
شود. مدتی زمانی کوتاه بعد از آغاز تحقیقات و تلاش های مگان برای کشف رابطه میان
دو قتل، دختر دیگری به اسم ملیسا مایسترو کشته می شود. آنها رابطه ای میان قتل دوم
و سوم می یاند، ولی از کشف ارتباط بین قتل اول و دوتای دیگر عاجز می مانند. دزدیده
شدن دختری در منطقه وبستر و کشته شدن رباینده اش توسط مامورین پلیس، باعث ایجاد این
فکر می شود که قاتل الفیایی کشته شده و در نتیجه پرونده را مختومه می کنند. اما
مگان که در محل زندگی قاتل گربه ای نیافته، اصرار دارد که قاتل الفبایی آزاد است و
باید به تحقیق ادامه دهد. تصمیمی که جان خود او را نیز به خطر خواهد انداخت...
چرا باید دید؟
راب اشمیت متولد 1965 پنسیلوانیاست. با نوشتن فیلمنامه و دستیار
فیلمبرداری وارد سینما شده، دو فیلم اولش Saturn و جنایت و مکافات در حومه شهر
به رغم نامزدی چندین جایزه در جشنواره ها و تحسین منتقدان خیلی سریع فراموش شد.
اما فیلم سومش با بازی همین خانم الیزا دوشکو به نام پیچ غلط (2003) را لابد
تماشاگران و عشاق سینه چاک ژانر ترسناک به یاد دارند. اپیزودی هم که در سریال
استادان هراس به نام Right to Die کارگردانی کرد از سوی بیننده ها مورد استقبال
قرار گرفت. ولی قاتل الفیایی ساز تازه ای می زند. ادعا دارد بر اساس ماجرایی واقعی
ساخته شده که در اواخر دهه 1980 در همین مکان ها رخ داده است. پرونده ای که هنوز
پلیس موفق به گشودن معمای آن نشده و چنین دستمایه ای خوراک محبوب فیلمسازان
هالیوود است. اما اغتشاش در طرح داستان و تلاش برای یافتن قاتلی فرضی جهت پایان
بخشیدن به قصه فیلم آن را از تک و تا می اندازد. فیلم تا زمانی که قهرمانش به دلیل
شیفتگی اش به شغل خویش دچار شیزوفرنی شده و حضور ارواح را در کنار او موجه جلوه می
دهد، روندی منطقی دارد. اما زمانی که نزدیک ترین شخص و در واقع یکی از کسانی که
سبب بهبود حال روحی او شده-یعنی دکتر لدج-قاتل سریالی از آب درمی آید که تظاهر به
فلج بودن می کرده، همه چیز قالب یک داستان کلیشه ای را به خود می گیرد.
پا را از این فراتر می گذارم و فیلم را یک پروژه نارسیستی متعلق
به بازیگر/تهیه کننده مونث فیلم می دانم که قرار بوده قابلیت های بازیگری خود را
به دیگران اثبات کند. گاه داشتن چهره و فیزیک زیبا کافی نیست!
ژانر: درام، میهج