جمهوریت- ایرج جمشیدی: رفتار محمود احمدی نژاد از بهمن ماه و به خصوص از زمانی که سید محمد خاتمی انصراف خود را از کاندیداتوری اعلام کرد، بیشتر نومیدانه و کمتر امیدوارانه است. نومیدی از اینکه مستقیم یا غیر مستقیم، آشکارا یا غیر آشکارا این پیام به او منتقل شده است که کاندیدای اصلی پاستور برای دوره دهم ریاست جمهوری کس دیگری غیر از رئیس جمهور فعلی خواهد بود و لاجرم او هم به سرنوشت خاتمی مبتلا شده است.
انتقال این پیام هم تأثیر لازم را گذاشته است و احمدی نژاد بیشتر رفتارهای نومیدانه یی از خود نشان می دهد و حتی برخی نزدیکان احمدی نژاد نظیر محمدحسین صفارهرندی وزیر ارشاد و فاطمه رجبی همسر غلامحسین الهام هم این ناامیدی را در نوشته های خود بازتاب داده اند.
تحلیل فوق برگرفته از باور و اخبار ارائه شده از سوی برخی شخصیت های اصلاح طلب و نیز بخش اصولگرایان میانه رو است. این روزها وقتی شخصیت های اصلاح طلب و اصولگرایان میانه رو در محافل نیمه خصوصی به تحلیل فضای انتخابات می پردازند، بیش از گذشته به این باور رسیده اند که احمدی نژاد رئیس جمهور بعدی نخواهد بود و نام او به عنوان یکی از سنت شکنان نظام جمهوری اسلامی ثبت خواهد شد. سنت شکنی که نتوانست بیش از یکدوره رئیس جمهور ایران شود و این برای اولین بار خواهد بود که در نظام جمهوری اسلامی رئیس جمهور یکدوره یی تجربه خواهد شد.
اما آیا این تحلیل برگرفته از ساخته های ذهنی تحلیلگران اصلاح طلب و اصولگراست و یا اینکه واقعاً پشت پرده اتفاقاتی رخ داده یا در شرف رخ دادن است؟ سوال این است چرا شخصیت هایی چون محمدحسین صفارهرندی که از حلقه کیهانی های دولت محمود احمدی نژاد به شمار می آید در روزنامه ایران ارگان دولت قلم می چرخاند و از اینکه احمدی نژاد رئیس جمهور بعدی نباشد، بی باکی نشان می دهد و می نویسد او در همین چهار سال کاری را که می بایست، انجام داد. آیا به اعتقاد وزیر ارشاد ماموریت احمدی نژاد همین چهار سال تمام شد و دیگر نیازی به حضور مجدد او نیست؟ چرا فاطمه رجبی همسر سخنگوی دولت و مدافع همیشگی محمود احمدی نژاد که معتقد است رئیس جمهور کنونی معجزه هزاره سوم است، نومیدانه او را شهاب سنگی می داند که چهار سال از فضای ایران عبور کرد و به گفته او همگان را ولو برای مدت چهار سال از فیض گوارای عدالت بهره مند کرد؟
همچنین برخی نمایندگان مجلس آشکارا و غیر آشکارا حتی به ابراز تردید درباره کاندیداتوری محمود احمدی نژاد پرداخته اند و معتقدند وقتی مجلس به مهمترین برنامه اقتصادی رئیس جمهور محمود احمدی نژاد « نقدی کردن یارانه ها و آزاد سازی قیمت سوخت و انرژی » رای نداد و از آن مهم تر نظرسنجی ها نشان از حمایت قاطع افکار عمومی از تصمیم مجلس دارد، دیگر دلیلی برای ریاست جمهوری دوباره احمدی نژاد باقی نمی ماند. در بخش سیاست خارجی هم اگرچه شاکله نظام همراهی کامل خود را با برخی حرکت های احمدی نژاد به خصوص در بخش انرژی هسته یی نشان داده است، اما با این وجود پرستیژ گفتمانی و ادبیات گفتاری محمود احمدی نژاد مورد شک و شبهه است و بسیاری از مقامات اصلی نظام معتقدند می توان با رئیس جمهوری غیر ازاحمدی نژاد و با ادبیات گفتاری متفاوت از ادبیات احمدی نژاد به همان اهداف با هزینه کمتر دست یافت.
همچنین تحلیل محتوایی سخنان نوروزی رهبر انقلاب در مشهد نشان می دهد ایشان بیشتر تأکید را بر مسئله سیاست خارجی داشته اند و مباحث سیاست خارجی بخش مهمی از دقایق سخنرانی را به خود اختصاص داده است. بنابراین در کنار هم قرار دادن تحلیل ها و خبرهای یاد شده لاجرم به یک نتیجه با احتمال قوی منجر خواهد شد و آن هم اینکه محمود احمدی نژاد کاندیدای اصلی پاستور برای دوره دهم نخواهد بود و از قضا او کسی است که پیش از همگان این پیام را دریافته است و از بهمن 87 به این طرف آنرا در رفتارهای خود بروز داده است. آنجا که با مجلس وارد یک مجادله کلامی سنگین شد و قانونگذاران را به کارشکنی در کارهای دولت متهم کرد. اما ظاهراً احمدی نژاد بیکار نمانده و به مانند چهار سال گذشته شکایت نزد مقامات عالی تر برده است و آنگونه که خود احمدی نژاد پیش از عید در جمع دانشجویان گفته است به او توصیه شده که سکوت پیشه کند و مباحث را علنی نکند. این در حالی است که احمدی نژاد در چهار سال گذشته در مواردی با استفاده از شیوه تظلم خواهی توانسته بود از سد مجلس عبور کند. اما ظاهراً در تازه ترین نمونه این راه براحمدی نژاد بسته شده است و به همین دلیل برخی از آن به عنوان پایان احمدی نژاد یاد کرده اند.
لیگ برتر فوتبال ایران هفته سی و سوم
27 فروردین | 17:15 | پنجشنبه |
برق | - - - | داماش |
پیام | - - - | مقاومت |
پرسپولیس | - - - | استقلال اهواز |
سپاهان | - - - | ابومسلم |
پاس | - - - | پیکان |
فولاد | - - - | راه آهن |
مس | - - - | صبای قم |
ملوان | - - - | ذوب آهن |
سایپا | - - - | استقلال |
فوتبال جام قهرمانان باشگاه های آسیا
01 اردیبهشت | -- | سه شنبه |
پرسپولیس | - - - | الغرافه |
بنیاد کار | - - - | سپاهان |
02 اردیبهشت | -- | چهارشنبه |
صبا | - - - | پاختاکور |
ام صلال | - - - | استقلال |
در فاصله 20 کیلومتری جنوب غربی فومن در قسمتی از ارتفاعات پوشیده از درخت های سرسبز قلعه رودخان بزرگ ترین دژ آجری کشورقرار دارد، مدتها مرکز فرمانروایان گیلان بوده است. مساحت قلعه در حدود 50 هزار متر مربع و در ارتفاع 600 متری در بلندترین نقطه کوه واقع شده است65 برج و بارو و دیواری به طول 1500 متر دارد. رطوبت بیش از حد هوا باعث رویش گیاه در لابهلای دیوارهای قلعه و پوسیدگی آنها شده، اما با این حال در مقایسه با قلعههای دیگر، رودخان سالم مانده است.
برخی بنیاد قلعه را به دوره ساسانیان یعنی قبل از اسلام نسبت دادهاند. قلعه در زمان حکومت سلجوقیان تجدید بنا شده است و از پایگاههای مبارزاتی اسماعیلیان بوده است. برای رسیدن به این قلعه بعد از عبور از شهر فومن و گذشتن از روستاهای گشت، کردمحله، سیاه کش، شمس تالان، گوراب پس، هولس کام، سیدآباد و قلعه رودخان به روستای حیدرآلات میرسیم که از این روستا تا خود قلعه حدود 5 کیلومتر فاصله است که شامل مسیری زیبا همراه با رودخانهای کوچک میباشد.
نوروز و حاجی فیروز اصلا فرعی نیستند، خیلی هم اصلی اند. داستان عمو نوروز، داستانی عاشقانه است. عمو نوروز منتظر زنی است. آنها می خواهند با هم ازدواج کنند...
عمو نوروز نماد کسی است که برکت می دهد، حالا شاه یا هر کس دیگر و آن زن هم منتظر عمو نوروز است. معمولا زن همیشه با زمین هم هویت است، جز در بعضی از اساطیر مصری که زمینش مذکر است، معمولا زن و زمین یکی هستند. الهه که عاشق شاه است، او را انتخاب می کند و آن زن عاشق (سال) هم عمو نوروز را برمی گزیند
دیدار زن و عمو نوروز اتفاق نمی افتد. زن هیچوقت در زمان عمو نوروز بیدار نیست، آن قدر خانه را روفته و روبیده و کار کرده که خوابش برده. زن صاحب خانه است و مرد مسافر، و این سفر همیشه ادامه دارد.
اما داستان حاجی فیروز بسیار جدی تر و مهم تر است. مرحوم مهرداد بهار حدس زده بود که سیاهی صورت حاجی فیروز باید مربوط به بازگشت او از دنیای مردگان باشد. ظاهرا داستان از این قرار است که “ایشتر” که همان الهه تموز است شاه دوموزی- را برمی گزیند
یک روز الهه به زیرزمین می رود و با ورود الهه به زیرزمین، در روی زمین باروری متوقف میشود. نه دیگر درختی سبز می شود و نه دیگر گیاهی هست. خدایان که از ایستایی جهان ناراحت بودند، برای پیدا کردن راه حل جلسه میکنند و قرار میشود که نیمی از سال را «دوموزی» به زیر زمین برود و نیم دیگر سال را خواهر دوموزی که «گشتی ننه» نام دارد، به جای برادر به زیرزمین برود
وقتی دوموزی به روی زمین می آید، بهار میشود و تمام مراسم نوروز هم ظاهرا و احتمالا به دلیل آمدن اوست. وقتی دوموزی را به زیرزمین میفرستند، لباس قرمز تنش میکنند و دایره، دنبک، ساز و نی لبک دستش می دهند و این یعنی خود حاجی فیروز. صورت سیاهش هم مربوط به بازگشت از دنیای مردگان است و این شادمانی ها برای بازگشت دوموزی از زیرزمین است. همه می دانیم حاجی فیروز طلایه دار عید نوروز است، اما اکثر ما از داستان شکل گیری این اسطوره بی خبریم.
دکتر کتایون مزداپور استاد زبان های باستانی و اسطوره شناس گفته است زنده یاد دکتر مهرداد بهار سالها پیش حدس زده بود سیاهی صورت حاجی فیروز به دلیل بازگشت او از سرزمین مردگان است و اخیرا خانم شیداجلیلوند که روی لوح اکدی فرود ایشتر به زمین کار می کرد، به نکته تازه ای پی برد که حدس دکتر بهار و ارتباط داستان بنیادین ازدواج مقدس با نوروز و حاجی فیروز را تایید می کند
دکتر مزداپور می گوید:" نوروز جشنی مربوط به پیش از آمدن آریایی ها به این سرزمین است لااقل از دو سه هزار قبل این جشن در ایران برگزار می شده و به احتمال زیاد با آیین ازدواج مقدس مرتبط است.
تصور می شده که الهه بزرگ، یعنی الهه مادر، شاه را برای شاهی انتخاب و با او ازدواج می کند." دکتر صنعتی زاده این الهه را "ننه" یا "ننه خاتون" نام داده، معادل سومری آن "نانای" و معادل بابلی و ایرانی آن "ایشتر" و " آناهیتا" است.
تا آنجا که می دانیم این الهه خدای جنگ، آفرینندگی و باروری است. دکتر مزداپور داستان این ازدواج نمادین و اسطوره ای را که بنیادی ترین نماد نوروز است چنین شرح داد:" اینانا یا ایشتر که در بین النهرین است عاشق "دوموزی" یا "تموز" می شود( نام دوموزی در کتاب مقدس تموز است) و او را برای ازدواج انتخاب می کند."
تموز یا دوموزی در این داستان نماد شاه است.
الهه یک روز هوس می کند که به زیرزمین برود. علت این تصمیم را نمی دانیم. شاید خودش الهه زیرزمین هم هست.
خواهری دارد که شاید خود او باشد که در زیرزمین زندگی می کند. اینانا تمام زیورآلاتش را به همراه می برد.
او باید از هفت دروازه رد شود تا به زیرزمین برسد.
خواهری که فرمانروای زیرزمین است، بسیار حسود است و به نگهبان ها دستور می دهد در هر دروازه مقداری از جواهرات الهه را بگیرند. در آخرین طبقه نگهبان ها حتی گوشت تن الهه را هم می گیرند و فقط استخوان هایش باقی می ماند.
از آن طرف روی تمام زمین باروری متوقف می شود.
نه درختی سبز می شود، نه گیاهی هست و نه زندگی. و هیچکس نیست که برای معبد خدایان فدیه بدهد و آنها که به تنگ آمده اند جلسه می کنند و وزیر الهه را برای چاره جویی دعوت می کنند
الهه که پیش از سفر از اتفاق های ناگوار آن اطلاع داشته، قبلا به او وصیت کرده بود که چه باید بکند.
به پیشنهاد وزیر خدایان موافقت می کنند یک نفر به جای الهه به زیرزمین برود تا او بتواند به زمین بازگردد و باروری دوباره آغاز شود.
در روی زمین فقط یک نفر برای نبود الهه عزاداری نمی کرد و از نبود او رنج نمی کشید؛ و او دوموزی شوهر الهه بود.
به همین دلیل خدایان مقرر می کنند. نیمی از سال را او و نیمه دیگر را خواهرش که "گشتی نه نه" نام دارد، به زیرزمین بروند تا الهه به روی زمین بازگردد.
دوموزی را با لباس قرمز در حالی که دایره، دنبک، ساز و نی لبک دستش می دهند، به زیرزمین می فرستند.
شادمانی های نوروز و حاجی فیروز برای بازگشت دوموزی از زیرزمین و آغاز دوباره باروری در روی زمین است