سوالات و پاسخ ها رو میتونید در قسمت نظرات بخونید...
قبول شدن در دانشگاه = صعود
کنکور = گذرگاه کاماندارا
دوران دانشجویی = سال های دور از خانه
خوابگاه دانشجویی = آپارتمان شماره ی 13
بی نصیبان از خوابگاه = اجاره نشین ها
امتحان ریاضی = کشتار بیوجرسی
امتحان میان ترم = زنگ خطر
امتحان پایان ترم = آوار
لیست نمرات دانشجویی = دیدنی ها
اساتید = این گروه خشن
پاسخ مسئولین = شاید وقتی دیگر
دانشجوی اخراجی = مردی که به زانو در آمد
دانشجوی فارغ التحصیل = دیوانه از قفس پرید
انتخاب واحد = جدال بر سر هیچ
پاس کردن واحد ها = آرزوی بزرگ
استاد راهنما = مرد نا مرئی
کمک هزینه = برباد رفته
اتاق رئیس دانشگاه = کلبه وحشت
شب امتحان = امشب اشکی می ریزم
دانشجوی معترض = پسر شجاع
خاطرات اساتید = اعتراف یک خلاف کار
تصحیح اوراق امتحانی = انتقام
یادگیری = قله قاف
درخواست دانشجویان = بگذار زندگی کنم
برخورد مسئولین = کمیسر محکوم می کند
هیئت علمی = سامورایی ها
شاگرد اول = مرد 6 ملیون دلاری
نمره گرفتن ار استاد = دوئل مرگ
از دانشگاه تا خوابگاه = از کرخه تا راین
فرض کنیم از آن دسته دانش آموزانی هستید که ورود به دانشگاه خواب و خوراک را از شما ربوده است و به همین دلیل یکسال هر گونه تفریح و خوشی را بر خود حرام میکنید و با همه قطع رابطه می کنید و درس می خوانید و در نهایت موفق می شوید یک رشته 4 ساله در شهری غیر از شهری که ساکن هستید قبول شوید.این مقاله در نظر دارد نگاهی داشته باشد به تماس های تلفنی یک دانشجوی لیسانس صفر کیلومتر در یک شهر غریب:
ترم اول(ترم جو گیریدگی): الو سلام مامانی.منم هوشنگ.وای مامانی نمی دونی چقدر اینجا خوبه. دانشگاه فضای خیلی نازیه.وای خدا خوابگاه رو بگو.وقتی فکر می کنم امشب روی تختی می خوابم که قبل از من یه عالمه از نخبه ها و دانشمندای این مملکت توش خوابیدن - و جرقه اکتشافات علمی از همین مکان به سرشون زده – تنم مور مور میشه.راستی اینجا تو خوابگاه یه بوی مخصوصی میاد که شبیه بوی خونه اصغر شیره ای همسایه بغلیمونه.دانشجوهای سال های بالاتر میگن این بوی علم و دانشه! لامسب اینقدر بوی علم و دانش توی فضا شدیده که آدم مدهوش میشه!!! پریشب یکی از بچه ها به خاطر OVER DOSE از دانش رفت بخش مسمویت بیمارستان!
ترم 2(ترم عاشق شدگی):آه ای مریم.ای عشق من.همه زندگی من.می خواهم درختی شوم و بر بالای سرت سایه بیفکنم تا بر شاخسار من نغمه سرایی کنی.میخواهمت با تمام وجود عزیزم.همه پول و سرمایه من متعلق به توست.بدون تو این دنیا رو نمی خوام.کی میشه این درس من تموم شه تا بیام بات ازدواج کنم.امروز یک ساعت پشت پنجره کلاستون بودم و داشتم رخ زیبایت را که همچون پروانه ای در کلاس میدرخشیدی تماشا می کردم...
ترم 3(ترم افسردگی):الو مامان سلام.مریم منو ول کرد و گذاشت رفت! مامان جون افسرده شدم اولین عشقم بود دارم میمیرم از غصه .ای خدا بیا منو بکش راحتم کن.مامان من این زندگی رو نمی خوام.....
ترم 4(ترم زرنگ شدگی):الو سلام مهشید جون خوبی عزیزم؟منم پژمان! کجایی نفس؟ نیستی؟دلم تنگ شده واست گنجشک کوچولوی من.بیا ببینمت قربونت برم...مهشید جون من پشت خطی دارم .مامانمه.بعداً بت زنگ میزنم......
الو به به سلام چطوری فریبا جون؟آره بابا داشتم با مامانم صحبت می کردم. پیرزن دلش تنگ شده واسم! جوجوی من حالت خوبه؟ به خدا منم دلم یه ذره شده واست.باشه عزیزم فردا ساعت 11 پارک پشت دانشکده دارو....
ترم5 (ترم مشروطه گی):الو سلام استاد! قربون بچه ات دارم مشروط میشم.2 نمره بم بده.به خدا دیشب بابابم سکته کرد . مرد. مامانم هم از غصه افتاد پاش شکست الان تو آی سی یو بستریه. منم ضربه روحی خوردم دچار فراموشی شدم اصلاً شما رو هم یادم نمیاد ....قول میدم جبران کنم...
ترم 6(ترم ولخرجیدگی) : الو مامان من خونه می خوام ! راستی اون 50 تومنی که 3 روز پیش فرستادی تموم شد.دوباره بفرست.خرج پروژه ام شد!!!
ترم7 (ترم پاتوقیده گی):سلام داش مصی! حاجی دمت گرم امشب بساز ما رو .از اون پنیر شیرازیای ردیف بیار که مهمون دارم. 3 صوت هم آیس بیار می خوایم فضا پیمایی کنیم.نوکرتم.آقایی
ترم8 (ترم فارغ التحصیلگی):الو سلام خانم.واسه این آگهی که توی روزنامه دادید تماس گرفتم.فرموده بودید آبدارچی با مدرک لیسانس و روابط عمومی بالا....
2- یک بی سیم پلیس بخرید و در طول روز به بی سیم گوش دهید و همین که از حادثه ای باخبر شدید خود را با تمام سرعت به محل مذکور برسانید . احتمال زیادی وجود دارد که خبر گزاری ها تصمیم داشته باشند از آنجا به صورت مستقیم گزارش تهیه کنند .
در هنگامی که خبرنگار در حال پخش زنده است پشت سر او رفته و مکررا" اسم وبلاگتان را فریاد بزنید.اگر هم به شما چپ چپ نگاه کردند هیچ عکس العملی نشان نداده و به طور مصمم به کار خود ادامه دهید.
3- مقداری برچسب بخرید. برچسب روش ارزان و کم دردسری برای تبلیغات است . می توانید با برچسب اسم وبلاگ خود را در مکانهای مختلف نظیر ماشین مردم پشت لباس نگهبان دم در و حتی در .... هم بچسبانید.
4- وبسایتتان را صفحه خانگی تمامی کامپیوتر هایی که به آن دسترسی دارید کنید. به یک کافی نت کتابخانه سایت دانشگاه یا حتی خانه دوستان و آشنایان بروید و وبسایتتان را صفحه خانگی کامپیوترشان کنید . خیلی از کسانی که با کامپیوتر کار می کنند نمی دانند چطور آن را به حالت پیش فرض باز گردانند.
5- آدرس وبلاگتان را روی تمام اسکناس هایی که خرج می کنید بنویسید .حتی می توانید آنها را به دیگران هدیه دهید (جمله قبل واسه عزیزان همشهری دست و دلباز مخصوصا" اونایی که پولهاشون 2000 تومنی هست یا کسانی که دوستانشان را برای خرید خوراکی از کلاس بیرون می کشند هیچ گونه کاربردی نخواهد داشت!). در این صورت به پول علاوه بر وظیفه اعتباریش یک وظیفه مهم دیگر یعنی ترویج وبلاگتان محول نمودید.
6- کامنت فله ای بگذارید.به صفحه اول سرویس های وبلاگ های مختلف نظیر میهن بلاگ پرشین بلاگ و.. رفته و به همه وبلاگ های به روز شده بروید و جملاتی نظیر""سلام وبلاگ خوبی داری! واقعا" وبلاگ تکی داری! اصلا" یه چنین وبلاگی مثل وبلاگ شما نیست !!! و... بنویسید. و بگویید دوست دارم نظر کارشناسانه شما را درباره پست آخرم بدونم. البته اصلا" مهم نیست که شما در مورد روشهای مختلف زنبور داری می نویسید و وبلاگ ایشون درباره کامران و هومن است.