یک: زیارت اربعین جملهای دارد که به تنهایی شرح روضهی این چهل روز است؛ «و استبیح حریمه...» (همآن حسین)که حرمش مباح شد. روضهی این چهل روزی که گذشت روضهی حریم و حرمی بود که مباح شد.
دو: ابوریحان بیرونی توی آثارالباقیهاش آورده است که «و فی العشرین رد رأس الحسین الی مجثمه حتی دفن مع جثته ...» ؛ در روز بیستم (ماه صفر) سر حسین برگردانده شد تا با پیکرش دفن بشود. روضهایست برای خودش؛ توی این راه بازگشت از شام سری مدام به نیزه بلند بوده در برابرِ زینب؛ نیمی در محاق خاکستر و نیمی در خون. آه...
سه: مصطفای برادر رفته کربلا. روی استاستوش نوشته؛ «خداجون شکرت». حالش خوب است. غبطه دارد. روی وایبر برایم عکس فرستاده، با پیشانیبندِ «متی ترانا و نراک». از این ستون تا آن ستون بوی فرج آید ...
اولِ حرکتش، گفته بود هر کس میخواهد «مهجه»اش را در راه ما ببخشد و فدا کند، با ما بیاید1. «مهجه» یعنی خونِ قلب. خونِ دل. لابد کنایه از عمق همراهی و وفاداری است. بعضیها قیام کردند و همراهش شدند. خون دلشان را ریختند به پای او. بعدترش توی زیارت عاشورا به آن صحابهی رویایی با «الذین بذلوا مهجهم دون الحسین» اشاره میکنیم. دعا میکنیم خدا قدمهای ما را هم مثل آنها ثابت و صادق قرار بدهد2. از خود حضرت حسین هم توی زیارت اربعین با همین لفظ یاد میکنیم ؛ «بذل مهجته فیک». همآن حسین که خون قلبش را در راه تو فدا کرد.
آسان نیست. نمیشود همراهیات سطحی و شعاری باشد. باید خونت را بگذاری وسط. خون دلت را... و همهی سختی کربلا شاید به هماین باشد.
1. من کان باذلاً فینا مهجته ... فلیرحل معنا : بخشی از حطبه حضرت وقت خروج از مکه.
2. و ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین
یک: آدم فکر نمیکند دقایقی قبل از نطق تاریخی، آن سخنرانی یکسره شکوه و جلال و عزت، این بداهههای دردناک را سروده باشد. دقایقی قبلش سرها را آورده باشند توی بازار کوفه و شدت درد و مصیبت، سر او را به چوبهی کجاوه کوبیده باشد و باریکههای خون جاری شده باشد. اما اینطور است. زنی که از بالای شکوه و صلابت و دانش، به مردم کوفه نهیب میزند و نفسهایشان را توی سینه حبس میکند، همآن خواهریست که وقتی سر برادرش را روی نی میبیند بیهوا بداهههای سوز بر زبانش جاری میشود: « ای هلال ماه که وقتی داشتی کامل میشدی، خسوف کردی و برای همیشه غروبت رسید..».1
دو: برادرش را با «شقیق فوادی» خطاب کرده. با «نیمهی قلبم»، «پارهی دلم».2
سه: این بداههها قلب فاطمهی کوچک را هم وقتِ دیدن این صحنهها روایت کرده؛ «برادر! با این فاطمهی کوچک حرف بزن که قلبش دارد آب میشود».3
چهار: و حال حضرت علی بن حسین را هم: «برادر! اگر ببینی چه به حال علی آمده که حتی قدرت جواب دادن را هم از او گرفته» و ادامهاش: «برادر! علی را در آغوش بگیر و به خودت نزدیکش کن که قلبش آرام بگیرد»...4
نه فقط آدمهایی که با شما بودند، آن تکه زمین حتی، آن تکه زمینی که شما رویش افتادید و خونتان را فرو برد و در دلش دفن شدید، آن زمین هم پاک شد. پاکش کردید.×
× و طابت الارض اللتی فیها دفنتم (از متن زیارت وارث)
همزمان با ایام سوگواری اقا ابا عبدالله الحسین (ع) و یاران با وفایش مراسم
تعزیه خوانی توسط ذاکرین اهل بیت ( انبوهی های مقیم قزوین و محمود اباد
نمونه ) برگزار میگردد .
زمان :
پنج شنبه 22 ابانماه 1393 ساعت 30 : 20 الی 23
مکان :
استان قزوین - محمود اباد نمونه - خیابان بهار - حسینیه حضرت زینب ( س)
از همه شما انبوهی های عزیز دعوت می شود در این مجلس سوگواری حضور
به هم رسانید.