هر گاه عشق به سوی شما اشاره کند از او پیروی کنید
هر چند که راه هایش دشوار و پرنشیب باشد.
اگر شما را با بال هایش در آغوش بگیرد از او پیروی کنید
هر چند شمشیری که در میان پرهایش نهفته است بر شما زخم وارد سازد.
اگر عشق با شما سخن گوید او را باور کنید
هر چند صدایش رویاهایتان را آشفته سازد.
عشق چیزی جز خودش نمی دهد و چیزی جز از خود نمی ستاند.
عشق چیزی ندارد و نمی خواهد از آن دیگری باشد زیرا به خود بسنده است.
اما شما!
هر گاه عاشق شوید مگویید:
خداوند در قلب ما است
بلکه بهتر آن است که بگویید:
ما در قلب خداییم.
و هر گز گمان مبرید که می توانید بر عشق چیره شوید.
برگرفته از کتاب پیامبر نوشته جبران خلیل جبران ترجمه حیدر شجاعی
سد سیوند و تخریب آثار باستانی
سد سیوند در فاصله 4 کیلومتری از محوطه ثبت جهانی پاسارگاد قرار دارد این سد امسال آبگیری میشود و 129 محوطه مهم باستانی و تاریخی را با خود به زیر آب میبرد.
محوطههای باستانی شامل تپههای پیش از میلاد، کورههای ذوب فلز، غار و سکونتگاههای پیش از میلاد، کورههای سنگی مربوط به دوره فرمانروایان فارس (فرقه داران)، دو قبرستان دسته جمعی مربوط به دوران اشکانی، بیش از 7 کیلومتر مرز سنگی مربوط به دوران اشکانی و دیگر محوطههای باستانی که بر اثر ساخت سد زیر آب میرود
اگر سازمان میراث فرهنگی فارس از اهمیت منطقه مطلع بود و با ساختن سد در این ناحیه مخالفت میکرد، با توجه به اینکه در منطقه بلاغی یک یا دو محل دیگر نیز برای سدسازی مناسب شناخته شده، تغییر محل ساخت سد امکانپذیر بود و اکنون پیشینه و هویت ما به زیر آب نمیرفت.
به نام نقاش پر پروانه ها
سلام دارم خدمت همه شما عزیزان. مدت طولانی نبودم که شاید در افکار برخی
از دوستان هم علت کمرنگ بودن من معمایی شده باشد. در ابتدا لازم به ذکر است که بنده حقیر در مقابل شما اساتید گرامی نقطه ای بیش نیستم و دانسته های من در قبال
علم شما به مانند ذره شن در یک بیابان پهناور باشد. عزیزان ؛ تا چندی پیش که میشنیدم هر آن کس که بار علم و دانش فراوان دارد ؛ به همان میزان نیز بار رنج و عذابش هم بیشتر میشود. چرا که ما انسانها مادامی که از فلسفه، علمی بی اطلاع هستیم ؛ پس (الف بای ) آن را نیز نمی دانیم و جبر وهندسه موجود در آن را هم نمیدانیم . واین به معنای این باشد که مشکلات آن نیز، بر عهده ما نمیباشد.
حال قدم بر دنیای ناشناخته ای که مقصود آن ؛گشودن درهای بسته اش میباشد دردها و رنجهای ان را نیز میبایست به جان بخریم.
و در کل منظور من از این مطب ؛ این نیست که من به مرحله بالاتری از دانش خود ارتقاء یافته باشم. شاید عکس آن باشد که از روی درماندگی و ناتوان شدن در تطبیق بین دو عالم مجزاء به این عجز رسیده باشم.
در برخی نوشته های پیشین خود ؛اشاره ای به عالم متافیزیک و ورود به آن را داشتم. ولی چون عالم فیزیکی و متافیزیکی دو عالم کاملا مجزاء که هیچ کدام از قوانین با یکدیگر هم سو نیستند لزا در درک هر یک از آنها در عالم دیگر نیز حالت ابهام و غیر قابل درکی وجود میاید. من در این اواخر با وجود علاقه بی اندازه به جهان ماوراءبه
این نکته رسیدم که ما چرا در عالم فیزیکی باید بمانیم و از عالم های دیگر که شاید در روزگارانی قبل از این زندگی که آنجا بسر داشتیم اینک چیزی به یاد نمیآوریم.علت در چیست؟ و چون علم من در این باره بسیار اندک و ناچیز میباشد به این نتیجه رسیدم که سری در این مرحله وجود دارئ و آن این است که ؛انسانها باید این چند صباح را در عالم فیزیکی به مسایل و حقایق این مرحله بپردازند.در غیر آن چه لزومی بر بودن یک دوره بسیار کوتاه خود ؛در این قسمت از هستی وجود دارد؟من به نوبه خود چون به دفعات عالم متافیزیک را تجربه کردم هیچ وجه تشابه ای نیافتم و دانسته های من بر رنج و پریشانی من نیز افزود.قوانین هر کدام در همان عالم میتوان پیاده کرد و این خود عذابی دردآور مسباشد و میخواهم مسایلی که به دنیای دیگر ارتباط پیدا میکند را فقط به میزان بالا بردن آگاهی ذهنی بدانم نه به جهت آگاهی های کاربردی.چرا که کاربردها در عالم های دیگر نه تنها به کار نمیایند بلکه مشکل ساز نیز میگردنند. پس از این میخواهم طوری عمل کنم که عالمدر بر گیرنده من میخواهدو خواستن من نیز باعث رنج و عذاباطرافیان خود نگردد.اینک مقداری شاید ازوضعیت دو گانگی من بهخبر شده باشید.و شاید خود شما جلو تر اراین ؛ به این حالت رسیده باشید.باتشکر از تمام شما عزیزان. سیاوش ملکی.
تغییر بیانیه ماموریت...
بیانیه ماموریت: بحث و تبادل نظر در خصوص جنبه های علمی - فلسفی - عرفانی سفر در بین جهانهای موازی و سفرهای زمانی ............... هدف: تبدیل دانسته های بشری در این زمینه به فن آوری های فیزیکی و متا فیزیکی سفر به دیگر سو
به این نکته رسیدم که ما چرا در عالم فیزیکی باید بمانیم و از عالم های دیگر (جهان های موازی) که شاید در روزگارانی قبل از این زندگی درآنجا بسر داشتیم اینک چیزی به یاد نیاوریم. علت در چیست؟ و چون علم من در این باره بسیار اندک و ناچیز میباشد به این نتیجه رسیدم که سری در این مرحله وجود دارد و آن این است که ؛انسانها باید این چند صباح را در عالم فیزیکی به مسایل و حقایق این مرحله بپردازند.
بعد از سالها مبارزه و تلاش خستگی ناپذیر و پرداختن بهایی غیر قابل تصور برای خودم و نزدیک ترین افراد زندگیم به این نتیجه رسیدم که نکته فوق کاملا درست است.
یادم می یاد که در دوران مدرسه کسی را می شناختم که در هنگام تحصیل در مقطع راهنمایی کتاب های شیمی آلی دبیرستان را می خواند و خیلی هم توی چشم و تک بود و همه تعجب می کردند.
سالها یکی پس از دیگری سپری شدند. دوران کنکور پشت سر گذاشته شد. جالب است که بدانید کسانیکه در دوران راهنمایی درسهای خودشان را می خواندند نتایج بهتری کسب کردند.
سری در این مرحله وجود دارد و آن این است که انسانها باید این چند صباح را در عالم فیزیکی به مسایل و حقایق این مرحله بپردازند.
به همین سادگی...
اما بعد از سالها و پرداخت بهایی غیر قابل تصور...
حدود چند ماهی از اخرین پستی که به این وبلاگ ارسال شد می گذرد.
در این مدت اتفاقات بسیاری برای من افتاد.
از کجا شروع کنم؟!ایا باید حرفی بزنم یا
سکوت خود را از سر گیرم؟!